سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

درگیر بودن با بریس ادامه داشت تا اینکه ترم تموم شد و بعد اونم که درگیر جابجایی بودیم و توی این مدت که حدودا سه ماهی میشد پیش دکتر نرفتم تا اینکه توی ماه مرداد دوباره رفتن به دکتر رو شروع کردم اول  رفتم پیش دکتر (س) گفت که تغییری نکرده و تنها راه عمل کردن هست. 

برای اطمینان پیدا کردن دنبال دکترهای دیگه گشتیم دومین دکتر دکتر( د ) بود که کلا فقط 

نا امید می کرد ولی خوشبختانه همون اول گفت که بریسی که بستی نه تنها بهتر نمیکنه که بدتر هم میکنه و منو از شر بریس راحت کرد(چقدر هم من می پوشیدمش )ولی خب خداییش ما رو خیلی ترسوند و میگفت که چون ما نمیتونیم ایشون رو موقع عمل به هوش بیاریم تا بعد از عمل نمی تونیم بفهمیم آسیب به نخاع وارد شده یا نه و دیگه اینکه ایشون با توجه به جثه اش نیاز به خون پیدا میکنه و ممکنه که خونی که بهش میزنیم بهش نسازه و مشکل براش پیش بیاد. جالب تر اینکه از روی یه  عکس ثابت سه نفر متفاوت سه درجه متفاوت به من دادن از 38 درجه( نظر دکتر س) و 45 درجه (نظر ارتوپدی که بریس رو قالب گیری کرد)تا 58 (نظر دکتر د)درجه این انحراف توی یه عکس ثابت متغیر بود اخرشم نفهمیدم درجه انحراف من چند بوده.

از مطب بسیار خلوتش !!!!که اومدیم بیرون همون اول توافق کردیم پیش هرکی میریم برای عمل پیش ایشون اصلا نریم به خاطر همین خوشبختانه دکتر بعدی که جستجو کردیم و نوبت گرفتیم دکتر سید حسین وحید طاری بود. از بیمارستان محب که اونجا کار میکردند نوبت گرفتم و رفتیم به کلینیک بیمارستان محب .

همون اول که وارد شدیم دکتر گفت که خب بگو ببینم دختر چیکار کردی با خودت؟

منم شرح دادم که برای چی اومدیم و چه کارایی کردیم ایشون هم رفتن روی تخت نشستن!!!!!!!!!!!! و شونه هامو بررسی کردن و یه آزمایش جالب کردن (انگشت شستمو به صورت قائم به کف دستم گرفتند و راستش نفهمیدم بعدشو ) وگفتند که نرمی استخوان داری و بعدشم به طرز ایستادنم نگاه کردند و گفتند بخاطر نرمی استخوان، استخوان لگن کج شده و به همین دلیل  موقع ایستادن پای راست عقب تر از پای چپه . بعدشم گفتیم که خب باید چیکار کنیم؟ دکتر طاری هم گفتند چاره فقط عمله ما  هم که دیگه مطمئن شدیم فقط عمل چاره سازه گفتیم خب کی ؟ گفتند 30 ام مرداد خوبه؟ ما هم تعجب کردیم که چقدر زود گفتیم باشه ولی کار دیگه ای هم باید برای قبل از عمل بکنیم؟ گفتند بله و  ام آر آی و عکس رادیولوژی برام نوشتند. عکس رادیولوژی این دفعه هم خوابیده بود هم نشسته. خوابیدش به این صورت بود که روی تخت دراز میکشیدم و یه بار به طرف راست تا حداکثر توانم خم میشدم و یه بار هم به سمت چپ. عکس ایستاده هم که خب مثل همیشه بود.بعد این ویزیت من به مامانم گفتم میشه عمل رو بندازیم واسه ی مثلا ششم؟ مامانمم گفت باشه . هفته بعدش رفتیم به بیمارستان جم برای ویزیت بعدی اولش که دکتر تعجب کرد از اینکه چه شکلی  فهمیدیم توی بیمارستان جم هم میشه دکتر رو پیدا کرد من هم گفتم از تو اینترنت (دیگه ناسلامتی دارم میشم مهندس کامپیوتر یه سرچ ساده بلد نباشم که دیگه فاتحم خوندست). بعدشم عکسها و ام ار ای رو نگاه کرد و دوباره یه معاینه دیگه و بعدشم گفت خب من میتونم 3 و 6 ام شهریور عمل کنم منم خوشحال از اینکه تاریخی رو که همین طوری گفته بودم درست از اب دراومده قبول کردم بعدشم دکتر یه نامه برای بیمارستان محب نوشت که روز بستری  من چهارشنبه 5 شهریوره و یه نامه هم برای یه شرکت وارد کننده پلاتین.






تاریخ : جمعه 93/8/23 | 5:45 عصر | نویسنده : نیلوفر م | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.